کد مطلب:154207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

مختار پیش بینی می کرد
مختار تصمیم گرفت از كوفه بمدائن رفته وضع آنجا را از نزدیك ببیند سائب پسر مالك اشعری را در كوفه به جای خود گذاشت و به طرف مدائن حركت كرد، قبل از حركت از كوفه مردم را گفت همین روزها خبر فتح و پیروزی بزرگی به شما می رسد.

از كوفه خارج شد و چون به ساباط رسید همراهان را گفت: همین امروز یا فردا خبر شكست ابن زیاد و پیروزی ابراهیم به شما می رسد، سربازان خدا از صبح تا غروب در نصیبین تا نزدیك خانه های نصیبین بجنگ پرداخته اند.

مختار وارد مدائن شد و در مسجد منبر رفت و برای مردم سخنرانی می كرد و آنان را به اطاعت و فرمانبرداری سفارش می كرد و مسلمانان را به خونخواهی حسین علیه السلام دعوت می نمود كه قاصدان خبر قتل ابن زیاد یكی پس از دیگری وارد شدند و مژده آوردند: ابن زیاد كشته شد، و سپاهیانش متوالی شدند و آنچه داشتند بدست سپاه عراق افتاد.

مختار متوجه همراهان خود گردید و گفت: سربازان خدا؛ آیا پیش از آنكه خبر برسد به شما مژده ندادم؟ همه گفتند: آری.

شعبی گوید: شخصی از همدانیان مرا گفت: حالا دیگر ایمان آوردی؟


گفتم: به چه ایمان بیاورم؟ ایمان بیاورم كه مختار علم غیب می داند؟ هرگز چنین عقیده ای ندارم زیرا او گفت: كه در نصیبین جنگ شده است و حال آن كه در كنار نهر خارز رخ داده.

- تو ایمان نمی آوری تا آنكه عذاب را مشاهده كنی!! [1] .


[1] طبري 751:8.